دهانشويه براي بيماران سرطاني

خدمات مسافرتي و گردشگري

دهانشويه براي بيماران سرطاني

۵ بازديد

شكسته شدن و آسيب لايه سلول‌هاي اپيتليال لوله گوارش، يك عارضه شايع، اما دردناك درمان بسياري از بيماران سرطاني است. اين وضعيت ممكن است در هر بخشي از لوله گوارش ايجاد شود؛ حفره دهان، يكي از شايع‌ترين اين مناطق است. موكوزيت علاوه بر اينكه مي‌تواند براي بيماران ناتوان‌كننده باشد، ممكن است منجر به تاخير اثر دارو يا نياز به كاهش دوز دارو در درمان‌هاي ضدسرطان شود. به‌طور كلي، هر چه شيمي‌درماني شديد‌تر و تهاجمي‌تر باشد، خطر موكوزيت نيز بيشتر است. استراتژي‌هاي پيشگيرانه در قبال موكوزيت، شامل بهداشت خوب دهان و شستشوي مرتب آن است. در عين حال، استراتژي‌هاي درماني، بر كنترل درد تكيه دارند. براساس دستورالعمل‌هاي باليني، استفاده از دهانشويه‌ها، بي‌حس‌كننده‌هاي موضعي و نيز داروهاي ضددرد سيستميك توصيه شده‌اند. موكوزيت، عارضه شايعي است كه طي استفاده از داروهاي شيمي‌درماني يا راديشن براي درمان بدخيمي، موجب تخريب سلول‌هاي اپيتليال سريعا تقسيم‌شونده لوله گوارش مي‌شود. موكوزيت ممكن است دردناك و ناتوان‌كننده باشد. موارد شديد آن، بيمار را از خوردن غذا و مصرف خوراكي دارو‌ها نيز باز مي‌دارد. مبتلايان به موكوزيت معمولا درد دهاني، ادم و مشكل در خوردن، نوشيدن، تكلم و باز كردن دهان را تجربه مي‌كنند. همچنين، موكوزيت مي‌تواند موجب بروز عوارضي نظير عفونت‌هاي سيستميك شود و در نتيجه، هزينه‌هاي تحميلي به بيمار و بخش درمان را افزايش دهد. بدون در نظر گرفتن شدت موكوزيت، تخمين زده شده كه در حدود ۴۰ درصد از بيماراني كه تحت شيمي‌درماني قرار مي‌گيرند آن را تجربه مي‌كنند. در مطالعات، شيوع موكوزيت شديد بين ۱۰ تا ۵۰ درصد گزارش شده است.

در صورت وقوع موكوزيت، هدف اوليه تميز نگه داشتن ناحيه و به حداقل رساندن احتمال عفونت است. بنابراين، استفاده از دهانشويه‌ها و داروهاي ضدويروس و ضدقارچ توصيه شده است. به علاوه، اقداماتي نظير تغيير تمام اشكال خوراكي دارو‌ها به اشكال وريدي، در كم كردن احساس ناراحتي بيمار كمك‌كننده‌اند. درمان موكوزيت بايد بر كنترل كارآمد درد و علامت درماني متمركز باشد. با در نظر گرفتن اين اهداف، قدم اول در درمان درد موكوزيت است دهانشويه‌ها يا بيكربنات سديم دهاني براي شستشو. در كل، بايد از فرمولاسيون‌هاي حاوي الكل پرهيز شود. اگر استفاده از دهانشويه‌هاي معمولي بي‌فايده بود و درد بيمار شديد‌تر شد، NCCN به استفاده از بي‌حس‌كننده‌هاي موضعي نظير ليدوكائين ويسكوز توصيه كرده است. اين محصولات اغلب براي درمان درد موكوزيت تجويز مي‌شوند؛ اما بسياري از متخصصان، معتقدند كه نمي‌توان آن‌ها را بلعيد. زيرا محصول ممكن است به‌طور سيستميك جذب شود يا ممكن است رفلكس گگ را كاهش دهد و بيمار را در معرض خطر پنوموني ناشي از آسپيراسيون قرار دهد. در مورد محصول ليدوكائيد خوراكي ويسكوز ۲ درصد، توليدكنندگان به دوزاژ ۱۵ ميلي‌ليتري توصيه كرده‌اند كه فواصل مصرف آن كمتر از ۳ ساعت نباشد و با حداكثر دوز ۵/۴ ميلي‌گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن (۳۰۰ ميلي‌گرم بر دوز)، و نه بيشتر از ۸ دوز در هر دوره ۲۴ ساعته مصرف شود. در برگه اطلاعات دارويي ذكر شده كه ليدوكائين ويسكوز را مي‌توان بلعيد. علاوه بر فرآورده‌هاي ليدوكائين موضعي، دهانشويه‌هاي تركيبي نيز پيشنهاد شده‌اند. اين دهانشويه‌ها، فرمولاسيون‌هاي مختلفي دارند؛ اما مواد موثره مشترك آن‌ها شامل ليدوكائين ويسكوز، ديفن هيدرامين، سديم بيكربنات، نيستاتين و‌گاه استروئيدهاست. هنوز ثابت نشده كه كدام يك از اين تركيبات بر سايرين ارجح است. در دستورالعمل MASCC/ISOO، تجويز دهانشويه مورفين به‌عنوان درمان موضعي پيشنهاد شده است. مطالعات متعددي اثربخشي دهانشويه مورفين را در كنترل درد موكوزيت ارزيابي كرده‌اند.

سرچييتي و همكارانش، طي ۲ مطالعه به بررسي دهانشويه مورفين در كنترل درد موكوزيت در بيماراني كه شيمي‌درماني يا راديوتراپي دريافت كرده‌اند پرداختند. هر دو مطالعه نتايج مثبت داشتند. در مطالعه دوم، ۲۶ بيمار مبتلا به بدخيمي سر و گردن، به‌طور كاملا تصادفي دهانشويه حاوي ديفن هيدرامين، ليدوكائين و منيزيم آلومينيم هيدروكسايد يا دهانشويه ۲ درصد مورفين را دريافت كردند. در گروه مصرف‌كننده دهانشويه مورفين، مدت زمان درد شديد ۵/۳ روز كمتر از گروه دريافت‌كننده ديگر نوع دهانشويه بود و شدت درد نيز به مراتب كمتر بود. همچنين، بيماران شركت‌كننده در اين مطالعه، داروهاي ضددرد (قدم اول استامينوفن، قدم دوم ترامادول، قدم سوم اپيوئيد) دريافت كردند. هيچ‌كدام از بيماران مصرف‌كننده دهانشويه‌هاي حاوي مورفين، نيازي به مصرف خوراكي يا تزريقي اپيوئيد‌ها براي كنترل درد دهاني نداشتند. مطالعات كوچك ديگري نيز به تاييد اين نتايج پرداختند. سرويزاده و همكارانش، ۳۰ بيمار مبتلا به بدخيمي سر و گردن را بررسي كردند. اين بيماران به‌طور كاملا تصادفي دهانشويه‌هاي تركيبي يا دهانشويه‌هاي حاوي مورفين مصرف كردند.

تمام ۲۸ بيمار به اتمام رساننده مطالعه، كاهش در شدت موكوزيت را گزارش كردند. در اين مطالعه، ميزان رضايت درماني عنوان شده در گروه تحت درمان با دهانشويه‌هاي حاوي مورفين به مراتب بيشتر بود. نوع ديگر دهانشويه پيشنهاد شده از سوي دستورالعمل MASCC/ISOO براي درمان درد موكوزيت، دوكسپين بود. در مطالعات كوچك‌تر اين ضدافسردگي سه حلقه‌اي در موارد تجويز موضعي، اثرات بي‌حس‌كنندگي و ضددردي را از خود نشان داده است. مطالعه بزرگ‌تري توسط لينسترا و همكارانش روي ۱۱۵ بيمار مبتلا به بدخيمي ناحيه سر و گردن تحت راديوتراپي انجام شد. اين بيماران به‌طور كاملا تصادفي دهانشويه داكسپين يا دارونما دريافت كردند. هدف اوليه مطالعه، كاهش كلي درد در ناحيه دهان و گلو بود. در گروه دريافت‌كننده داكسپين در مقايسه با گروه مصرف‌كننده دارونما، ميزان كاهش درد بيشتري ثبت شد. در صورت شكست درمان‌هاي موضعي، ضددردهاي سيستميك اضافه مي‌شود. در دستورالعمل‌هاي MASCC/ISOO، تجويز فنتانيل و مورفين براي كنترل درد موكوزيت توصيه شده است. طبق دستورالعمل NCCN، با هدف دستيابي به بيشترين ميزان كنترل درد، دارودرماني مرتب لازم است. درمان‌هاي سيستميك براساس عواملي نظير عملكرد طبيعي ارگان‌ها، قدرت بلع و تحمل‌پذيري بيمار انتخاب مي‌شوند.

آلترناتيو ديگر براي درمان درد موكوزيت در بيماران با بدخيمي سر و گردن كه تحت راديوتراپي و شيمي‌درماني توام قرار مي‌گيرند، گاباپنتين است. اين داروي ضدتشنج براي مدت‌هاي طولاني در درمان نورالژي پس از هرپس و درد نوروپاتيك مورد استفاده قرار داشته است. هر چند كه يافته‌هاي موجود براي نتيجه‌گيري نهايي كافي نيستند، گاباپنتين را مي‌توان به‌عنوان يك گزينه درماني در اين بيماران در نظر گرفت.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.