در چند سال گذشته بهدليل افزايش نرخ ارز، قيمت تجهيزات دندانپزشكي و به تبع آن خدمات درماني افزايش چشمگيري داشته است. هزينههاي خدمات دندانپزشكي در ايران اگرچه نسبت به ساير كشورها كمتر است اما، وضعيت اقتصادي مردم و تحت پوشش بيمه نبودن اين خدمات هزينههاي سنگيني را بر مردم تحميل ميكند.
كمرشكن بودت هزينههاي دندانپزشكي در ايران
مشكلات مربوط به خدمات دندانپزشكي و سلامت بهداشت و دهان بر هيچكس پوشيده نيست. از طرف ديگر، هفته اول ارديبهشت هفته سلامت نامگذاري شده است، با اينكه دولت يازدهم حوزه بهداشت و سلامت و سياستگذاري در اين زمينه را در مركز توجه خود قرار داده است، به نظر ميرسد مساله خدمات درماني دندانپزشكي همچنان مغفول مانده است و تعامل دولت و انجمنهاي پزشكي نيز وضعيت مطلوبي ندارد.
روزنامه آرمان در همين زمينه با علي تاجرنيا، دندانپزشك، دبير اجرايي پنجاهوچهارمين كنگره انجمن دندانپزشكي ايران و عضو شوراي سلامت دهان وزارت بهداشت گفتوگويي داشته است. متن اين گفتگو را در ادامه ميخوانيد:
توجه مردم به سلامت دهان و دندان نسبت به ساير مسائل بهداشت و سلامت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در رابطه با بحث سلامت دهان و دندان دو بحث مهم داريم؛ بحث درمان و پيشگيري. در رابطه با پيشگيري بهدليل فرهنگ غالبي كه در كشور ما وجود دارد و مردم به دنبال اين هستند كه پس از ايجاد مشكل به دنبال رفع آن برآيند، بهطور طبيعي مراجعه مردم و توجه آنها به درمان بيشتر است. اما در حوزه پيشگيري بهنظر ميرسد آنچنان كه بايد و شايد به اين مساله توجه نشان داده نميشود. اگرچه ممكن است سطح استفاده از خمير دندان و مسواك نسبت به گذشته افزايش پيدا كرده باشد اما، عدم توجه جدي به آموزشها باعث شده است جهش و پيشرفت را در زمينه بهبود شاخص پوسيدگي در دهان افراد نداشته باشيم. به همين دليل است كه بهرغم افزايش دندانپزشكان، دانشكدههاي دندانپزشكي و مراكز بهداشتي و درماني آنچه افزايش پيدا كرده خدمات درماني است و نه خدمات پيشگيري. توجه مردم نسبت به بحث پيشگيري كمتر است، شايد مقولهاي بهنام نخ دندان براي مردم مانوس نبوده و هنوز هم نيست، در حوزه درمان توجه بيشتر است. اما به هر حال چالش اصلي هزينه تمام شده خدمات دندانپزشكي است كه باعث شده اگر قرار است مردم خدمتي را از سبد كالاي خود حذف كنند، خدمات دندانپزشكي در ابتداي مسير قرار گيرد و همين امر هم باعث شده است مشكلات بهداشتي درماني وجود داشته باشد.
به نظر شما نرخ خدمات دندانپزشكي چقدر بايد باشد كه هم پزشك درآمد مطلوب داشته باشد و هم بيمار از هزينهها آسيب نبيند؟
فكر ميكنم خدمات دندانپزشكي نسبت به خدمات ديگري كه ارائه ميشود، تفاوتي دارد و آن هم اين است كه هزينه تمامشده آن به نسبت ديگر خدمات بيشتر است. دندانپزشكي بهدليل مجموع تجهيزات و موادي كه ميخواهد، زماني كه براي كارهاي دندانپزشكي صرف ميشود و ريسك بالاي خدمات درماني باعث شده است هزينههاي درماني نهتنها در ايران بلكه در كل جهان بيشتر از ساير خدمات باشد. با اين حال، واقعيت اين است كه در بسياري از كشورها بحث پيشگيري قويتر است، بنابراين كساني كه ميخواهند خدمات درماني دندانپزشكي بگيرند، نسبتشان كمتر است. در ايران گيرندگان خدمات درماني بسيار زياد است.
هر ايراني در سن ميانسالي بهندرت دندان غيرپوسيده دارد. معمولا تعداد دندانهاي كشيده شده، پرشده و عصبكشي شده در شهروندان ما بيشتر است. در كشورهاي ديگر چون تعداد خدمات گيرندگان كمتر است بيمهها ورود جديتري به بحث دندانپزشكي كردهاند. به همين دليل، بهرغم اينكه ممكن است هزينههاي بيمههاي خدمات دندانپزشكي هم بيشتر باشد، اما چون نسبت به هزينههاي آزاد بهتر است، مردم به سمت بيمهها اقبال دارند. بنابراين در بسياري كشورها اگر شما بيمه دندانپزشكي نداشته باشيد، عملا نميتوانيد خدمات دندانپزشكي داشته باشيد و تنها يكسري افراد خاص ميتوانند اين كار را انجام دهند. در ايران با توجه به نوع اقتصاد مردم هزينهها گران است. اگر بخواهيم مقايسه درآمدي ميان اقشار مختلف در كشور انجام دهيم و اگر با ديگر شغلهايي كه در كشور ما وجود دارد و جنبه خدماتي يا دلالي دارد مقايسه كنيم، براي دندانپزشك اين هزينهها گزاف و بالا نيست. با اين حال، چون بيمهها در اين حوزه ضعيف عمل ميكنند و مردم مجبورند از جيب خودشان هزينه بيشتري را دهند، اين مساله بهصورت فشار اقتصادي به بيمار خودش را نشان ميدهد. اما بايد يك نكته را توجه داشت كه ۹۷ درصد خدمات دندانپزشكي در كشور ما توسط بخش خصوصي انجام ميشود. در واقع مراكز بهداشتي درماني وزارت بهداشت نزديك به دوهزار يونيت دندانپزشكي دارند، اما تنها ۳ درصد خدمات را انجام ميدهند، آن هم خدمات سطح يك را كه عمدتا به كودكان زير ۶ سال يا مادران باردار تعلق دارد. با توجه به مجموع اين بحثها معتقدم در مقام مقايسه با كشورهاي ديگر خدمات دندانپزشكي در كشور ما گران نيست اما با توجه به ميزان درآمدي كه در كشور ما وجود دارد هزينههاي دندانپزشكي براي مردم كمرشكن است.
با توجه به اين مباحث، فكر ميكنيد چطور ميتوان از بار هزينههايي كه بر دوش مردم است كاست و اين مشكل را تا حدودي رفع كرد؟
درحال حاضر تجربههايي در حوزه بيمههاي دندانپزشكي داريم كه بهنظرم بزرگترين آن تجربه بيمه نيروهاي مسلح است، واقعيت اين است افزايش تعداد دندانپزشكان اگرچه ممكن است براي خود آنها خوشايند نباشد، اما براي بحث ارائه خدمات درماني در كشور ما يك فرصت است. هر چه مردمي كه تحت پوشش قرار ميگيرند، نسبتشان به پزشكان كمتر باشد، بازار اشتغال شرايطي پيدا ميكند كه درواقع به نوعي دندانپزشكان مجبور ميشوند با هزينههاي كمتري آن خدمات را ارائه كنند. اينجاست كه نقش بيمهها نقش مهمي ميشود. مردم ترجيح ميدهند بهجاي اينكه قيمت آزاد بپردازند، مبلغي را بپردازند تا بيمه آنها را تحتپوشش قرار دهد. از طرف ديگر، دندانپزشكان حاضرند به نوعي با بيمهها تعامل كنند تا بيمار بيشتري براي آنها جذب كند. بنابراين، سرمايهگذاري كه آنها براي خدمات درماني انجام ميدهند قيمت تمامشده خدمات را كاهش خواهد داد، همين مساله باعث ميشود بتوانند با بيمهها به قيمت كمتري توافق كنند. براي مثال، هنگامي كه شما مطب داريد و يكسري تجهيزات و مواد در آن وجود دارد بابت هزينههاي مطب، استهلاك سرمايه و تجهيزات هزينههاي نيروي انساني يك هزينه ثابتي را ميپردازيد. بنابراين اگر شما در روز ۱۰ بيمار را ويزيت كنيد، مجموع اين هزينهها ميان اين بيمارها تقسيم ميشود، اگر ۲۰ بيمار ويزيت كنيد، ميان ۲۰ نفر تقسيم شود. در اين صورت خدمات ارائهشده به ۲۰ نفر ارزانتر و كمتر است.
دولت جديد يكي از مهمترين كارهايي كه انجام داده و از بعد از انقلاب سابقه نداشته است، اين است كه سلامت را مساله اول كشور كرده است، اما بازهم احساس ميشود از موضوع دندانپزشكي غفلت شده است. دولت بايد سرمايهگذاري بزرگي در زمينه بهداشت، پيشگيري و انواع خدماتي كه از پوسيدگي دندان جلوگيري ميكند انجام دهد. از طرف ديگر مجموعههايي را تقويت كنند كه بيمههاي دندانپزشكي با حمايت دولت يا حداقل نهادهاي مختلف دولت يا بنگاههاي بزرگ اقتصادي بتوانند افراد بيشتري را تحتپوشش قرار دهند. به اين شكل بهنوعي يك شرايط برد- برد- برد براي مردم، دولت و دندانپزشكان بهوجود ميآيد. مردم خدمت بيشتر و ارزانتر ميگيرند و براي دولت به اين جهت كه در درازمدت هزينه كمتري براي سلامت دهان و دندان مردم ميكند. براي دندانپزشكان به اين دليل كه با وجود تعداد بيشتري خدمت گيرندگان ميتوانند به درآمد مورد نظر برسند و خدمات را به نحو مطلوبي ارائه كنند.
اخباري در رابطه با گران شدن تجهيزات پزشكي شنيده ميشود كه حاكي از آمار و ارقام متفاوت است، برخي از گران شدن صددرصدي و برخي از گران شدن ۷۰۰ درصدي تجهيزات پزشكي صحبت ميكنند، ميتوانيد در اين زمينه توضيح دهيد؟
گفتن يك عدد يا رقم بهصورت مشخص كار صحيحي نيست. شايد برخي بتوانند حدودي رقمي را بگويند. در چند سال گذشته با دو چالش عمده روبهرو شديم: افزايش قيمت ارز و تحريمها. بخش عمدهاي از مواد و تجهيزات دندانپزشكي توليد خارج از كشور است، از اينرو افزايش قيمت دلار بر خدمات دندانپزشكي تاثير گذاشت، ممكن است خيلي از خدمات پزشكي ديگر آنقدر وابسته به خارج از كشور نباشد.
برخي قطعات دندانپزشكي حتي مقرون بهصرفه نيست كه در داخل توليد شود و از خارج ميآيد. بنابراين طبيعي است كه هنگامي كه در چند سال گذشته دلار ۳۰۰ درصد افزايش قيمت داشته است، به تبع آن هزينه تمام شده تجهيزات دندانپزشكي هم بالا ميرود. در دندانپزشكي تجهيزات و مواد عناصر بسيار موثري هستند. در چند سال گذشته طيفي از گرانفروشي را شاهد بودهايم. چالش ديگر تحريمها بود و باعث شد نرخ مواد دندانپزشكي و وسايلي كه داراي كاربردهاي غير دندانپزشكي هم بودند مورد تحريم قرار گيرند. فقدان آنها و دورزدن مسير براي بهدست آوردن آنها باعث ايجاد دلاليهايي شد كه قيمت تمامشده را افزايش داد. البته متاسفانه در كشور ما اين اتفاق ميافتد كه قيمت دلار بالا ميرود و قيمت اجناس هم بالا ميرود، اما هنگامي كه قيمت دلار كاهش پيدا ميكند، قيمت كالا تعديل نميشود. افزايش قيمت تجهيزات پزشكي بهصورت طيفي بوده است. اگر بخواهيم معدل بگيريم، طي ۳ يا ۴ سال گذشته سه برابر شده، يعني افزايش ۳۰۰ درصدي داشته است.
نقش انجمنهاي پزشكي در سياستگذاري در حوزه سلامت را چگونه ميبينيد و تعامل دولت و اين انجمنهاي چگونه بايد باشد؟
واقعيت اين است كه هنوز به جهت ساخت قدرت در كشور ما، نهادهاي مدني و انجمنهاي علمي آنچنان كه بايد و شايد از جايگاه مناسبي برخوردار نبودهاند، خود اين انجمنها هم هنوز نتوانستهاند توانمنديهاي لازم را كسب كنند. ما امروز شاهد هستيم كه انجمن دندانپزشكي آمريكا در ارتباط با تمام مسائل آموزشي، پيشگيري، خدمات درماني و تجهيزات دندانپزشكي سياستگذاري ميكند. درحالي كه اين مساله با توجه به شكلي كه ساختار قدرت در ايران دارد توسط دولت انجام ميشود.
در چند سال گذشته نقش انجمنهاي علمي نقش زينتي بوده و حداكثر كاري كه ميكردند برگزاري كنگرههاي آموزشي بوده است و در ساير موارد چندان اختيارات لازم را نداشتهاند. درحال حاضر وزارت بهداشت است كه تعيين ميكند كدام وسيله بايد استفاده شود يا كدام شركت و محصول آن شركت هست كه قابل استفاده كردن نيست. درحالي كه در ديگر كشورها اين مسئوليتها برعهده انجمنهاست، اين مسائل توانمندسازي ميكند. چون به انجمنها اعتماد نبوده است، انجمنها نتوانستهاند ظرفيتسازي كنند. وضعيت بهگونهاي است كه اگر همين امروز دكتر روحاني بخواهد اين مسئوليتها را به انجمنها واگذار كند، آنها فاقد توانايي لازم هستند. اما در درازمدت با اعتمادسازي و ظرفيتسازي ميتوان وضعيت را بهتر كرد و اين كار قابل انجام است.
براي مثال، دربحثهاي آموزشي اختيارات كنگرهها و امتيازات آن توسط انجمنها انجام شود، همچنين به سمت اين برويم كه كساني كه در امتحانات به عنوان داوران هستند توسط انجمنها انتخاب شوند. بحث نظارت بر عملكرد دندانپزشكان بايد در دل انجمنها شكل گيرد. بهطور كل يكسري اختيارات بايد داده شود و مسئوليتهايي هم خواسته شود. شكل اختيارات درحال حاضر مطلوب نيست، ولي در اين مدت كوتاه با برگزاري جلسهها از طريق وزارت بهداشت و وزارت رفاه، كار و تعاون اجتماعي ميتوان اميدوار بود كه اين اعتماد شكل بگيرد.
مهمترين چالشي كه فارغالتحصيلان دندانپزشكي با آن مواجه هستند را چه ميدانيد؟
فكر ميكنم در كشور ما دانش پزشكي بسيار گسترش پيدا كرده است و پزشكان ما توانمند شدهاند اما در سالهاي اخير گسترش دانشكدههاي دندانپزشكي به شكلي بوده است كه چون زيرساختهاي لازم شكل نگرفته است، خروجي آنها به لحاظ ميزان توانمنديهاي اوليه دچار مشكل است، اين مسالهاي است كه بايد موردتوجه قرار گيرد. اگر قرار باشد سطح خدمات درماني را افزايش دهيم و مردم توجه بيشتر و خدمات بهتري دريافت كنند نيازمند اين هستيم كه دندانپزشكان توانمندي را تربيت كنيم. فكر ميكنم اين توجه در سالهاي گذشته صورت نگرفته است و كيفيت فداي كميت شده است.
چالش بعدي اين است كه اگر بازار كار مناسبي پيدا نشود و درمان بيماران مديريت نشود، با توجه به اينكه حوزه درمان و سلامت مردم ممكن است در دست بسياري از سودجويان قرار گيرد، بعيد نيست يكسري شركتها و مجموعهها با هزينههاي اندك بخواهند دندانپزشكان را بهكار گيرند و چون اين از نظر اقتصادي ممكن است مقرون بهصرفه نباشد، در نوع خدماتدهي آنها موثر است. اين مساله علاوه بر اينكه به مردم و همكاران لطمات وارد ميكند، لطمات فرهنگي و معنوي هم دارد.
مردم به پزشك بهعنوان حكيم و شخصيت معنوي نگاه ميكنند و شغل پزشكي براي مردم يك قداست دارد. اما پزشكي كه به خاطر امرار معاش خود و درآمد بيشتر به اين سمت روي بياورد كه خدمات درماني بيكيفيت ارائه كند، نهتنها اعتماد عمومي را خدشهدار ميكند، بلكه دستيابي به شاخصهاي موردنظرمان در حوزه سلامت دهان و دندان در درازمدت نيز با مشكلاتي روبهروست.