مسافرتي و گردشگري

خدمات مسافرتي و گردشگري

سگزآباد

۴۸ بازديد
سگزآباد يا به گفته بوميان سزجوه يكي از شهرهاي استان قزوين است كه در بخش مركزي شهرستان بوئين‌زهرا قرار دارد. جمعيت اين شهر طبق سرشماري سال ۱۳۸۵، برابر با ۴٫۹۵۸ نفر بوده‌است.

تپه سگزآباد واقع در دشت قزوين در منطقه بوئين زهرا يكي از تپه‌هاي باستاني ايران است كه به اواخر هزاره دهم پيش از ميلاد تا دوره هخامنشي باز مي‌گردد. آثار بدست آمده از اين تپه به هزاره دوم پيش از ميلاد تا دوره هخامنشي برمي‌گردد. همچنين در اين دوره استقرار عصر آهن نيز مشهود است. تپه سگزآباد يكي از قديميترين مناطق سكونت و يكجانشيني انسان در فلات ايران است. انسان‌هايي كه حتي با فناوري ذوب فلزات هم آشنايي داشتند. تپه سگزآباد يكي از تپه‌هاي سه گانه باستاني اي مي‌باشد كه در فاصله‌اي نزديك به هم در منطقه بوئين زهرا در جنوب شرقي استان قزوين قرار گرفته‌اند. اين سه تپه بنام‌هاي تپه زاغه، تپه قبرستان و تپه سگزآباد با قدمتي بين هفت تا نه هزار سال، يكي از قديميترين سايت‌هاي باستان‌شناسي دنيا مي‌باشند.

تپه سگزآباد در فاصله هشت كيلوتري شمال سگزآباد و در بين مزارع گندم و جو قرار گرفته‌است. ارتفاع تپه زياد نيست ولي در بين مزارع پست و كم ارتفاع منطقه به راحتي قابل تشخيص است. متأسفانه اين تپه ارزشمند باستاني در وضعيت بسيار نامناسبي نگهداري مي‌شود. راه رسيدن به آن بسيار ناهموار و خاكي است و دور تا دور تپه هيچ حصار و مانع و نگهبان يا حتي تابلويي كه به بازديدكنندگان تنها كمي اطلاعات بدهد، وجود ندارد. احتمالاً اين تپه بزودي شخم هم بخورد و براي كشت گندم و جوي ديم مورد استفاده قرار بگيرد. اگر از سمت شمال وارد تپه شويد تعداد بسيار زيادي سفال شكسته طرح دار و حتي تعدادي استخوان غير قابل تشخيص بسيار فرسوده توجه شما را به خود جلب خواهد كرد.

 

«مطالعات باستان‌شناسي در منطقه­ي فلات مركزي ايران، نسبت به منطقه­ غرب به ويژه جنوب غربي بسيار جديد است و سابقه­ آن به سال ۱۹۳۰ مي­رسد. تا پيش از حفريات دانشگاه تهران در دشت قزوين، آثار به دست آمده از تپه­ي «سيلك» كاشان، شاخص ادوار مختلف دوران نوسنگي در فلات مركزي ايران بود. ولي، با حفريات در دشت قزوين و مطالعات انجام شده پسين بر روي آثار به دست آمده از تپه­هاي سه­گانه­ «زاغه»، «قبرستان» و تپه «سگزآباد» مشخص شد كه تاريخ گونه­گوني فرهنگ را در فلات مركزي ايران از دوران نوسنگي تا ميانه­ي دوره­ هخامنشي مي‌توان در اين سه تپه­ باستاني مورد مطالعه دقيق قرار داد.»

ماركوپولو در سفرنامه خود از شهر سگزآباد نام برده و آن را سر راه جاده ابريشم خوانده‌است. جلال آل احمد نيز در كتاب معروف تات‌نشين‌هاي بلوك زهرا به معرفي سگزآباد و مقايسهٔ آن با ابراهيم‌آباد پرداخته‌است.

 


شهر شال

۵۳ بازديد
شال شهري است در بخش شال شهرستان بوئين‌زهرا استان قزوين ايران در بستر رودخانه خرود واقع شده كه اين رودخانه اسفرورين و شال را از هم منفك مي‌كند. اما جريان اصلي اين رودخانه در قسمت اراضي شمالي شال پخش مي‌گردد و اين رودخانه در زمستان و اوايل بهار متناسب با بارندگي از كوههاي ابهر و زنجان سرجشمه مي‌گيرد. شال با جمعيتي حدود 16000 نفر شهري كهن بوده و مردم شال به زبان تاتي صحبت مي‌كنند ولي در بعضي از مناطق و روستاها مانند روستاي طزرك و قلعه هاشم‌خان به تركي آذربايجاني سخن مي‌گويند. اين شهر به دو محله اصلي تقسيم شده است: 1-محله عليا(گليكيه) 2-محله سفلي(داغ) صنعت اين شهر به كوره‌هاي آجرپزي محدود شده و انگور رهاورد اين شهر است. قوچ نژاد شال يكي از بهترين نژادهاي دنيا مي‌باشد.∗


قشم

۵۴ بازديد
قِشم بزرگترين جزيره خليج فارس و بزرگترين جزيره غير مستقل دنياكه در موقعيت سوق‌الجيشي برخوردار است اين جزيره در دوران ساسانيان ابركاوان نام داشته‌است.كه جزو استان هرمزگان ايران است.

اين جزيره از شمال به شهر بندرعباس، مركز بخش خمير و قسمتى از شهرستان بندر لنگه، از شمال‌شرقى به جزيره‌ى هرمز، از شرق به جزيره‌ى لارك، از جنوب به جزيره‌ى هنگام و از جنوب غربى به جزاير تنب بزرگ و كوچك و بوموسى محدود مى‌گردد. فاصله جزيره‌ى قشم (از بندر قشم) تا بندرعباس 8/10 مايل (20 كيلومتر)، تا بندر هرمز 72/9 مايل (18 كيلومتر)، جزيره لارك (تا مركز دهستان لارك) 85/4 مايل (9 كيلومتر)، تا جزيره بوموسى 01/88 مايل (163 كيلومتر) و جزيره تنب بزرگ 55/61 مايل (114 كيلومتر) است.

نزديك‌ترين بندر در ساحل اصلى كشور به جزيره‌ى قشم، بندرعباس است كه فاصله آن تا محل سربندر قشم 8/10 مايل دريايى (20 كيلومتر) است. نزديك‌ترين فاصله اين جزيره به ساحل اصلى كشور، در دماغه‌ى شمالى جزيره، در محل بندر لافت (در جزيره‌ى قشم) تا آبادى پل، مركز دهستان خمير (در ساحل اصلى كشور) كه فاصله آن در حدود يك مايل دريايى (1800 متر) بوده و در آينده محل احداث پل خليج فارس خواهد بود. جزيره‌ى قشم در شمال داراى دماغه‌هاى قشم، لافت و باسعيدو و در جنوب دماغه ديرستان است.
منطقه آزاد قشم
مساحت جزيره 1491 كيلومترمربع، حدود 5/2 برابر دومين جزيره بزرگ خليج فارس يعنى بحرين است.

300 كيلومتر از جزيره قشم به منطقه آزاد اختصاص داده شده است
منطقه مناسب براي ذخيره سازي كالا، ترانزيت و حمل و نقل مجدد به آسياي ميانه و قفقاز با راه آهن و راه شوسه
منطقه مناسب براي تمامي صنايع و در هر رشته صنعتي
به علت داشتن كرانه هاي عميق مناسب براي تآسيسات سوختگيري و ارائه خدمات به كشتي هاي اقيانوس پيما
داراي امكانات بالقوه براي صنايع بيوتكنولوژيك
در حال حاضر داراي يك مركز پژوهش در زمينه تمامي انواع جلبك ها و محصولات ديگر دريايي براي توليد مواد اوليه غذايي، دارويي و آرايشي و صنايع وابسته به علت نزديكي به منابع نفت و گاز اين منطقه براي فعاليت در تمامي رشته هاي صنعتي نفت و گاز و پتروشيمي و خدمات وابسته مناسب است
جنگلهاي منحصر به فرد حرا و پرندگان مهاجر، اكوسيستم زيبايي را براي ايجاد مكانهاي توريستي و جلب توريست ها فراهم كرده است

وجه تسميه قشم

قشم نام امروزى جزيره و نام شهر بندرى جزيره‌اى است در آب‌هاى خليج فارس. اين جزيره در منابع اسلامى، تا حدود سده دهم هجرى، به نام‌هاى ديگرى مانند كاوان يا بنى‌كاوان و لافت شهرت داشته است. مسعودى در مروج‌الذهب، (نوشته‌اى از اوايل سده‌ى چهارم هجرى)، در شرح جزاير خليج فارس مى‌نويسد: «از آن جمله جزيره لافت است كه آن را جزيره بنى‌كاوان گويند».

مؤلف كتاب حدودالعام نيز از اين جزيره به نام «لافت» نام مى‌برد و مى‌نويسد: «اندرو شهرى خرم است مراو را لافت خوانند» و «اين جزيره برابر پارس است».

دمشقى در نخبه‌الدهر، (از سده هشتم هجرى)، اين جزيره را «لافت» و «بنى‌كاوان» مى‌خواند و آن را از جزاير آباد آن زمان دانسته است.

از دوره صفوى (907-1148 ه‍. ق) به اين سو، از اين جزيره با نام «قِشْم»، يا به گويش سواحل‌نشينان «كِشم»، در منابع جغرافيايى و تاريخى ياد كرده‌اند. در ميان عرب‌هاى منطقه، اين جزيره به نام «جزيره‌الطويله» و در ميان فارس‌ها به نام «جزيره‌ى دراز» معروف بوده است.

برخى كيش را كه اكنون نام جزيره ديگرى در خليج فارس است و آن را قيس مى‌ناميدند، نام جزيره قشم دانسته‌اند و گفته‌اند چون شكل اين جزيره شبيه تَرْكَش (يا تيردان) است آن را كيش كه به اين معناست، خوانده‌اند.

در برهان قاطع، كيش نام شهرى در جزيره‌اى مشهور به هرمز آمده و در وجه تسميه آن چنين نوشته شده است: «چون بر بلندى‌هاى اطراف هرموز برمى‌آيند مانند كيش كه تركش باشد به نظر مى‌آيد». مؤلف برهان قاطع، ظاهراً جريزه هرمز را با قشم يكى گرفته است.

مؤلف آنندراج نام اين جزيره را كيش و آن را همان جزيره‌ى دراز خوانده است و مى‌نويسد چون از دور به آن نظر كنند به تركيب كيش ـ يعنى جاى تير ـ نمايد.

اعتمادالسلطنه نيز در مرآه‌البلدان مى‌نويسد: «جزيره‌ى قشم يا كيش كه آن را باسعيدو (نام خور و بندرى در بن غربى جزيره) هم مى‌گويند. چون شبيه به تركش، يعنى جعبه‌ى تير است. آن را به فارسى كيش گفته‌اند.»

قشم در لغت‌نامه دهخدا به معانى زير آمده است: «سرشت كه مردم بر آن آفريده، طبيعت، آبراهه‌ى تنگ در رودبار يا در زمين يا آبراهه‌ى مطلق، تن و پيكر، جسم، گوشت پخته، سرخ‌شده، پيه، بن و نژاد، اصل، حال و هيأت.»

در ميان معانى فوق «طبيعت» به خاطر زيبايى‌هاى طبيعى، خدادادى و بهشت‌گونه جزيره قشم و نيز «آبراهه» به سبب وجود مسيل و آبراهه‌هاى بسيار كه بر اثر ريزش باران‌هاى سيل‌آسا و كوتاه مدت و يا در نتيجه دخالت انسان‌ها در جزيره به وجود آمده است، بيشتر مناسب جزيره قشم امروزى است.

معرفي منطقه آزاد قشم
جزيره قشم، واقع در تنگه هرمز، از وضعيت خاص بين خليج فارس و اقيانوس هند بهره مي برد. مرز آبراهي تمامي كشورهاي حاشيه ( ايران، عراق، كويت، عربستان سعودي، بحرين، قطر، امارات متحده عربي و عمان) تقريبا از سواحل جنوبي آن عبور مي كند و تمام ترافيك هوائي شرق و غرب از فراز آسمان قشم مي گذرد. جزيره با تمام خصوصياتش، دريچه اي است به خليج فارس. بنابراين قشم بر بلنداي كانالي ايستاده است كه حجم وسيعي از نفت و گاز جهان هميشه و براي 100 سال آينده، از آنجا منتقل مي شود. همين موقعيت خاص است كه قشم را از ساير جزيره هاي خليج فارس متمايز مي نمايد.

جمعيت و تركيب جنسي آن
از نتايج فاز اول طرح جامع آمارگيري چنين برمي آيد كه جزيره قشم در پايان سال 1380 اندكي بيش از 81 هزار نفر (81096 نفر) جمعيت داشته است. از اين جمعيت 42308 نفر مرد و 38788 نفر زن بوده اند. نسبت جنسي جمعيت برابر 109 مرد به ازائ 100
زن مي باشد.

 


تركيب سني جمعيت

جواني جمعيت از عمده ترين و بارزترين ويژگي هاي جمعيتي جزيره قشم است. بر اساس آمار حدود يك چهارم جمعيت (81/24) زير سن 10 سال هستند و سن بيش از نيمي از جمعيت(53 درصد) به 20 سال نيز نمي رسد. در عوض سهم افراد 50 ساله و بيشتر در كل جمعيت بسيار پائين است و به 9 درصد هم نمي رسد(75/8). اندكي بيش از يكدهم جمعيت نيز(67/11 درصد) در سنين بالاتر از 45 سال هستند. ميانگين جمعيت در جزيره قشم به كمتر از 23 سال مي رسد.

دين و تابعيت
اكثريت قريب به اتفاق(99/99 درصد) ساكنين جزيره قشم مسلمانند به طوريكه در كل جزيره فقط 11 نفر غير مسلمان سكونت دارند كه مسيحي و زرتشتي هستند.

سواد و تحصيلات
از 81096 نفر جمعيت جزيره قشم، 69340 نفر در سنين 6 سالگي و بيشتر هستند. از افراد اخير تعداد 55413 نفر باسواد و 13927 نفر بي سوادند. بر اين اساس ميزان باسوادي در جمعيت بالاي 6 ساله و بيشتر به حدود 80 درصد مي رسد.

تاريخچه شكل گيري منطقه آزاد قشم
قرار گرفتن جزيره قشم در تنگه استراتژيك هرمز، سبب ساز تاريخ پر نشيب و فرازى براى آن از دوره عيلاميان تا عصر حاضر بوده است كه بى‌ترديد آزاد سازى جزيره از استيلاى بيگانگان توسط امامقلى خان (سردار ظفرمند عصر صفويه) از نقطه هاى درخشان تاريخ جزيره است و آنگاه انتخاب قشم به عنوان منطقه آزاد صنعتى تجارى در سال 1369 توسط دولت جمهورى اسلامى ايران كه به درستى مى‌بايد آن را عصر نوزايش جزيره محسوب داشت.

نقشه منطقه و راه ها منطقه آزاد قشم

راه آهن
با توجه به گسترش سريع تجارت در آسيا ومبادلات بين آسيا و اروپا شكل گيري پتانسيل رشد اقتصادي كشورهاي آسياي مركزي و ساير كشورهاي همجوار با ايران و منطقه خليج فارس، امكان فعاليتهاي ترانزيتي از بندر بزرگ كاوه به سرزمين اصلي و در مسير ترانزيت كالا اتصال شبكه حمل و نقل عظيم دريايي به كشورهاي همجوار و آسياي ميانه را ميسر خواهد نمود و ساخت اتوبان و ريل راه آهن موجب اتصال بيش از 15 كشور از طريق مرز زميني و هوايي تواما خواهد شد.
در مرحله اول، اجراي 130 كيلومتر جاده اتوبان و ريل راه آهن كه بندر كاوه در منطقه شمالي قشم را به شبكه سراسري جاده اي و ريل راه آهن داخل كشور متصل خواهد نمود. پيش بيني شده كه صنايع سنگين به عرضه كالاهاي حمل شده توسط راه آهن وابسته بوده و فرض براينست كه بيشتر كالاهاي سنگين خشك از طريق راه آهن و بقيه با كشتي حمل مي شود.
در مرحله نهايي، چهار محوطه راه آهن مورد نياز خواهد بود كه در محوطه نزديك به منطقه صنعتي شمال روستاي ” پي پشت“ در شمال جزيره قشم واقع خواهد شد و در محوطه ديگر بايد در نزديكي منطقه صنعتي جنوب در ضلع جنوبي جزيره قرار داشته باشد. طرح راه آهن شامل يك مسير تك خطي بين بندرعباس و منطقه صنعتي قشم است كه داراي تقاطع هايي با ظرفيت كافي است. ولي زمين هايي كه براي كشيدن خط آهن درنظر گرفته مي شود بايستي ظرفيت دوخطي شدن راه آهن را داشته باشد و در آنها فضاي كافي براي ايجاد تقاطع هاي دايره اي در مورد لزوم درنظرگرفته شده باشد. اصل كلي اين است كه خطوط آهن از يك طرف وارد قطعه زمين هاي صنعتي مي شوند و جاده از طرف ديگر. به تأثير راه آهن به عنوان يك مانع نيز بايد توجه كافي مبذول شود.
اتوبان داراي 2 باند رفت و برگشت بوده كه در راستاي توسعه فعاليتهاي تجاري صنعتي جزيره است. ترانزيت كالا از بندر بزرگ كاوه به كشورهاي همجوار و آسياي ميانه در جهت پيوستن به كريدور شمال- جنوب براي كشتي هاي بالاي 70 هزار تن، كل پروژه را توجيه پذير مي كند.

بزرگراه
محققان پيشنهاد ساخت يك بزرگراه به موازات ريل راه آهن داده اند تا امتدادي باشد بر كريدور شمالي جنوبي، اين بزرگراه از شهر قشم به سمت غرب آغاز شده و حدود 14 كيلومتري از آن ساخته شده است. يك جاده كمربندي به دور جزيره نقش مهمي در پيشرفت جزيره ايفا خواهد كرد.

اطلاعات كلي پروژه
با توجه به گسترش سريع تجارت در آسيا و مبادلات بين آسيا و اروپا شكل گيري پتانسيل رشد اقتصادي كشورهاي آسياي مركزي و ساير كشورهاي همجوار با ايران و منطقه خليج فارس، امكان فعاليتهاي ترانزيتي از بندر بزرگ كاوه به سرزمين اصلي و در مسير ترانزيت كالا اتصال به شبكه حمل و نقل عظيم دريايي به كشورهاي همجوار و آسياي ميانه را ميسر خواهد نمود، اين موضوع ، ساخت ” پل خليج فارس“ را از لحاظ اقتصادي توجيه پذير و از لحاظ استراتژيكي حياتي مي سازد. ساخت پل مذكور موجب اتصال بيش از 15 كشور از طريق مرز زميني و هوايي تواما خواهد شد.

موقعيت جغرافيايي خليج فارس

اين پل در تنگه خوران، كه كمترين فاصله بين جزيره قشم و سرزمين اصلي است، بين بندر لافت و پهل ( بندر لافت در جزيره) و ( بندر پهل در سرزمين اصلي) قرار گرفته است.

مشخصات فني
پل خليج فارس داراي چهار باند اتومبيل رو ( دو خط رفت و دو خط برگشت) و يك خط قطار است.
عرض پل، در حدود 22 متر و طول آن در حدود 2660 متر
عمق آب، در اين بخش از صفر تا 35 متر
نوع آب باخورندگي بسيار بالا و داراي يون آزاد كلر
دهانه پل، از 105 الي 120 متر
پايه ها ، كيسون و يا شمع بتوني درجا

 


شهر پهله

۷۴ بازديد
پَهله شهري است در استان ايلام. اين شهر مركز بخش زرين آباد شهرستان دهلران در اين استان است. پهله در ۱۰۴ كيلومتري جنوب خاوري شهر ايلام واقع شده‌است. در اطراف اين شهر روستاهاي زيبا و كوچكي وجود دارد. به عنوان مثال روستاهاي گلوزه، مه مه دي (احمدآباد) و كه له كه له در شمال اين شهر و با مسافت كمتر از نيم كبلومتر واقع شده‌اند.

در اواخر دهه چهل شمسي در درگيري اهالي اين شهر با مأموران ژاندارمري موسوم به امنيه‌ها تمامي اهالي پاسگاه كشته شدند. اين سال مبدأ محاسبه بسياري از. قايع در اين شهر به حساب مي‌آيد. اين شهر گرچه متشكل از طوايف گوناگوني از روستاهاي اطراف است ولي مردمان آن با يكدلي و صميميت در كنار هم زندگي مي‌كنند و بيش از دو دهه اخير هيچ نزاع طايفه‌اي گزارش نشده است. متأسفانه در زمان رژيم پهلوي مردمان اين ديار نيز از تبعيض نژادي در امان نمادند؛ و چندين برابر ساكن فعلي اين شهر به شهرهاي عراق بويژه بغداد، علي شرقي و علي غربي، و استان دباله كوچ كردند. علاوه بر اين هزاران تن از ساكنان اين شهر و حومه به مركز شهرستان يعني دهلران مهاجرت نموده‌اند. همچنين بسياري از كردان اين منطقه بيش از دهها سال است كه در منطقه آبدانان سكونت دارند. همچنين اهالي اين شهر در مركز استان ايلام نيز اقليت عمده‌اي را تشكيل مي‌دهند كه كردالي ناميده مي‌شوند و اكثريت شهرك سرتاف را تشكيل مي‌دهند. صرف نظر از اين حالت هزاران نفر از ساكنان منطقه در طول دهه‌هاي اخير به شهرهاي مهم استان خوزستان (مانند دزفول، انديمشك، اهواز، خرمشهر، آبادان) كوچ كرده‌اند. همچنين بسياري از اهالي اين شهر به اميد يافتن زندگاني بهتر به كلان شهرهايي مانند تهران و كرمانشاه و اقليتي نيز به اراك و كرج مهاجرت نموده‌اند. تعداد كل مهاجران هشتاد ساله اخير را بين ۷۵هزار الي ۱۰۰هزار تن تخمين مي‌زنند. در حال حاضر بنا به گفته شهردار اين شهر در بهمن ۹۰ وسعت اين شهر بالغ بر ۱۱۴ هكتار مي‌باشد. پارك جنگلي ملت به وسعت ۶ هكتار در شمال اين شهر و در دامنه تپه‌هاي زيبايي واقع شده است بخشي از اين پارك اخيراً به تفرجگاه مردم تبديل شده است. پارك بعث از پاركهاي زيباي اين شهر در سال ۱۳۷۲ تأسيس شده است. همچنين در سال ۱۳۷۴ پارك شهيد حسين فهميده در اين شهر احداث شد.
بيشينه دماي اين شهر ۴۰ و كمينه آن ۵- درجه سانتيگراد است.

 

مردم اين شهر به زبان كردي شاخه پهله‌اي تكلم مي‌كنند. در زمان جنگ ايران و عراق اين شهر پذيراي هزاران آواره بويژه مهاجران دهلراني بود و ادرات شهرستان دهلران در اين شهر مستقر شد. فاصله شهر زيباي ميمه اتا اين شهر كمتر از ۲۷ كيلومتر مي‌باشد. در سال ۱۳۸۶ شهر پهله مدتي به دليل پايين آمدن سطح آب چشمه با مشكل كمبود آب روبرو شد و از طريق تانكرهاي سيار به اين شهر آبرساني مي‌شد تا اين‌كه در همان سال با طرح آبرساني لوله‌اي اين مشكل شهر حل شد.

پيشينه
ظاهراً نام اين شهر هم‌ريشه با پَهلَوْ و پارت است كه يكي از معاني آن شهر مي‌باشد. شهر امروزي پهله در قديم جزئي بود از سرزمين پهله (جبال، كوهستان زاگرس) و احتمالاً به همين خاطر نام پهله بر روي آن مانده‌است.

در جنگ ايران و عراق شهر پهله آسيب فراوان ديد و پس از بازسازي نام آن كه پس از انقلاب اسلامي به زرين‌آباد تغيير يافته بود مجدداً پهله شد.

ديدني‌ها

شهر پهله در دشتي با شيب ملايم به سوي رود دجله قرار دارد. ديدني‌هاي شهر و پيرامون آن:

رود ميمه كه در شهر جريان دارد.
رشته كوه كبيركوه (در پانزده كيلومتري شمال پهله)
قله كلاوندي (۱۷۱۶ متر) در ده كيلومتري شمال خاوري شهر
امامزاده سيدفخرالدين در ۱۲ كيلومتري شمال بهله
امامزاده سيد حسني (فرزند سيد فخرالدين) در فاصله ۱۳ كيلومتري شمال بهله
امازاده سيدنصرالدين در ۱۶ كيلومتري
امامزاده سيد ابراهيم (فرزند محمد باقر) كه در ۷ كيلومتري پهله و در مسير قلعه شياخ قرار دارد.
امامزاده محمد و بي بي زينب در ۷ كيلومتري غرب شهربهله ساختمان اين امامزاده كه شكل مخروطي ويژه‌اي دارد مربوط به دوران سلجوقي است. قلعه شياخ (شياق، شياخ) در غرب چهله كه مربوط به ۱۹۰۰ سال قبل است. قلعه زنجيره در جنوب غرب شهر بهله خرابه‌هاي باستاني مسير جاده بهله- دهلران باغات زيباي گوراب و ميمه بارك جنگلي ملت به مساحت ۶ هكتار در دامنه كوه‌هاي شمالي شهر.


گچسر

۵۴ بازديد
گچسر نام شهري است از توابع آساراي شهرستان كرج و در مسير جاده كرج به چالوس است. اين شهر در ۶۵ كيلومتري شمال شرقي كرج واقع شده است. ارتفاع اين روستا از سطح دريا ۲۲۳۰ متر است. آب و هواي گچسر در زمستان سرد و پربرف و در تابستان مطبوع و دلپذير است. اين شهر باغات زيبايي دارد، ازجمله باغ معروف لاله گچسر.


مراغه

۵۳ بازديد
مَراغه يكي از شهرهاي مهم و بزرگ استان آذربايجان شرقي و مركز اداري شهرستان ويژهٔ مراغه است. اين شهر در كنار رودخانهٔ صوفي‌چاي و در دامنهٔ جنوبي كوه سهند گسترده شده‌است. مراغه با دارابودن ۱۶۳٬۸۵۹ نفر جمعيت و ۲۵٫۹۷ كيلومتر مربع مساحت در سال ۱۳۹۰ خورشيدي، دومين شهر بزرگ و پرجمعيت استان پس از تبريز به شمار مي‌رود اين شهرستان همچنين دومين شهر باستاني آذربايجان بعد از اروميه مي‌باشد. اين شهر در ۱۳۵ كيلومتري جنوب مركز استان واقع شده‌است؛ و از سال ۸۷ طرح ايجاد منطقه ويژه اقتصادي به تصويب دولت رسيد.

نام

واژهٔ مراغه، از حدود قرن دوم هجري رايج شده‌است. به گفته مورخان، اين شهر با نام‌هايي همچون افراه‌رود (احمد بلاذري)، افرازه‌روح (معجم‌البلدان)، افراهروذ (احمد بن يعقوبي)، افرازه‌رود (ياقوت حموي)، افرازهارود (بارتولد)، امدادهارود، مراوا يا ماراوا (كسروي) و ماراغا (ويلسون، سياح انگليسي) شناخته مي‌شده‌است.
نام مراغه در جنوب‌شرقي درياچه اروميه (در نقشه: درياچه شاهي)، به انگليسي: Maragha نوشته شده‌است.

اين مطلب را هم ببينيد :  آبشار دره آل

وجه تسميه

در مورد وجه تسميه نام مراغه نظريات زير مطرح شده‌است:

ماراوا

احمد كسروي در كتاب آذري يا زبان باستان آذربايجان مي‌نويسد:
«بي‌گمان درستِ اين نام مراوا يا ماراوا بوده و از اينرو معني آن را جايگاه ماد توان پنداشت.»

ماراغا

ويلسون، سياح انگليسي در سفرنامه‌اش لفظ مراغه را برداشتي از نام يك اسقف مشهور نسطوري به نام ماراغا مي‌پندارد.

ماركيانا

برخي محققان نام مراغه را با ماركيانا كه در كتاب تعليمات جغرافيايي بطلميوس به درياچه اروميه اطلاق شده، مرتبط مي‌دانند.


بابلسر

۵۵ بازديد
بابُلْسَر يكي از شهرهاي استان مازندران، در شمال ايران، بين درياي مازندران و رشته كوه البرز قرار دارد. اين شهر مركز شهرستان بابلسر است. اين شهرستان ۱۲۴٫۳۲۳ نفر جمعيت دارد كه معادل ۴/۴ درصد جمعيت كل استان است. بابلسر با پهنه۱۳۵۰ هكتار در مصب رودخانه بابلرود و در كرانه جنوبي درياي خزر و در ۵۲ درجه و ۳۹ دقيقه و ۳۰ ثانيه طول جغرافيايي و ۳۶ درجه و ۴۳ دقيقه عرض جغرافيايي قرار دارد.

آب و هوا
اين شهر در مدار معتدل گرم قرار گرفته و ضريب اعتدال اين شهر بسيار معتدل است. اين ناحيه با ميانگين ساليانه دماي ۱۸/۴ درجه سانتيگراد، بارش ساليانه ۷۹۱ ميلي‌متر و ۷۹ درصد رطوبت، يكي از خوش آب و هوا ترين مناطق كشور بشمار مي‌آيد.

نام شناسي

نام قديم آن مشهدسر بوده‌است. عده‌اي بر اين عقيده‌اند كه قديمي ترين نام، مشهد سبز بوده يعني مشهدي كه سبز است. واژه مشهد به خاطر سر امامزاده ابراهيم و شهر مشهد كنوني و امامزاده ابرهيم آمل و واژه سبز به علت سر سبزي، خرمي و زيبايي منطقه بوده و به مرور زمان به مشهدسر تغيير نام يافت.


كياسر

۵۱ بازديد
شهر كياسر در 70 كيلومتري جنوب شهر ساري و در 1378 متري از سطح دريا و 36 درجه و 14 دقيقه و 16 ثانيه شمالي و 53 درجه و 32 دقيقه و 16 ثانيه شرقي واقع شده است. كياسر مركز بخش چهاردانگه مي باشد. كياسر در گذشته رونق بسياري داشته و مركز عمده تجاري و علمي منطقه محسوب مي شد و روستا هاي اطراف مواد و وسايل مورد نياز خود را از كياسر تامين مي نمودند و براي تحصيل به كياسر مي آمدند. با تعطيلي معدن ذغال سنگ كياسر جمعيت اين شهر رو به كاهش گذاشته و همچنين به علت مهاجرت روستاييان اين بخش، كياسر آن رونق گذشته را ندارد. اميد است با احداث كارخانه سيمان در روستاي تركام و رونق شهرك صنعتي چهاردانگه، كياسر مجدداً رونق گذشته خود را بازيابد.

كياسر در لغت نامه دهخدا
قصبه كياسر مركز بخش چهاردانگه شهرستان ساري است كه در 72 هزار گزي جنوب شرقي ساري و در 84 هزار گزي دامغان واقع شده است. ناحيه ايست كوهستاني و هوايش معتدل است و 2300 نفر سكنه دارد. ( از فرهنگ جغرافيايي ايران جلد 3 )

موقعيت شهر كياسر

كياسر در دره اي بنا شده كه از هر سو كوهي آن را احاطه نموده است و تنها قسمت شمال غربي آن فاقد كوه مي باشد و به دشت كياسر وصل مي باشد. كياسر از سمت جنوبي به وسيله كوه هاي زركوه و كل سر از سمت مغرب شاه كوه و از سمت مشرق كو ه هاي كل پشت و فتلا ( كه ظاهراً تغيير يافته فتح الله مي باشد ) و از شمال توسط كوه هاي اجير لنگه، نستر نسترا، اسب زين و ململي احاطه شده است.

آب و هواي كياسر
كياسر در فصل تابستان داراي آب و هواي معتدل و هواي بسيار سرد در فصل زمستان مي باشد.
تاسيس شهر داري كياسر
در سال 1372 كياسر به شهر تبديل شد.

وجه تسميه كياسر

در مورد وجه تسميه كياسر در كتاب تاريخ طبرستان جلد اول نوشته اردشير برزگر ص 36 و كتاب تاريخ مازندران نوشته شيخ سيف الله يساري (خطي) ص 13 (شيخ سيف الله يساري اولين معلم چهاردانگه در سال 1304 ش بود ) و كتاب تاريخ دو هزار ساله ساري نوشته حسين اسلامي صفحات 35 و 36 و 37 به طور اجمال چنين آمده است:
« كيوس پسر بزرگ قباد حاكم طبرستان و مقر حكومتي او قارنكوه و هزار جريب بود. كيوس در مكان فعلي شهري بنا كرد كه به آن كيوس سرا مي ناميدند كه در اثر گذشت زمان كيوس سرا به كياسرا و كياسر تبديل شده است.»
لازم به توضيح است اولين حاكم دولتي چهاردانگه به نام حسن اعظام قدسي ملقب به اعزام الوزاره كه از سوي وثوق الدوله در سال 1298 هجري به عنوان حاكم چهاردانكه به كياسر آمد در خاطرات خود در تمام جا از كياسرا نام مي برد. اين مطلب نشان مي دهد تا اين زمان هنوز كياسر به كياسرا معروف بوده است.
قلعه هاي متعدد اطراف كياسر مانند قلعه شهرستن، نستر نسترا، زيندن و … را مي توان نام برد و همچنين مكاني به نام شهرستن كه آثار سكونت در آن هنوز وجود دارد نشان دهنده ي قدمت اين شهر است.
شيخ سيف الله يساري در كتاب تاريخ مازندران (خطي) ص 13 در مورد شهر كياسر چنين مي نويسد:
« چون مولد نگارنده هزار جريب است، مدت ها كه در كياسر بودم در آنجا آثار قابل ملاحظه اي نديدم مگر حمامي ( اين حمام به علت غفلت ويران و به جاي آن شركت تعاوني ساخته شد ) كه تاريخ بناي آن معلوم نيست ولي طرز ساختمان آن نشان مي دهد كه از بنا هاي بسيار قديمي است. عوام آن حدود عقيده چنانست كه حمام مزبور از بنا هاي كيوس پسر قباد ساساني است.»
بعضي از بزرگان محل و مطلعين عقيده دارند كه اين حمام ابتدا آتشكده بوده و بعد به حمام تبديل شده است.


دامغان

۶۰ بازديد
دامغان امروز شهريست سر راه تهران و مشهد كه تا پايتخت 343 كيلومتر فاصله دارد، دامغان بوسيلة رشته راه آهن تهران ومشهد بمركز مرتبط است. اينراه پس از عبور از سمنان و گذشتن از قسمتهاي كوهستاني وارد دشت نسبه همواري شده پس از آنكه از دامغان گذشت مجدداً با كوهها مصادف ميگردد و همين جاست كه مهندسين راه براي دوري جستن از كوه بريهاي پر زحمت و پر خرج راهرا از دامنه كوهها و برجستگيها كشيد و بشاهرود پيوسته اند. در 135 كيلومتر فاصله ميان سمنان و دامغان رويهم و يادوك 695 پل بزرگ و كوچك ساخته شده و نيز بين شاهرود و دامغان كه 65 كيلوميتر مسافتست 158 پل و 14 ويادوك بنا گريده و از اينرو ميتوان كمي بوضعيت طبيعي و پست و بلنديهاي اينحدود آشنا گرديد.بين دامغان و گرگان كه در شمال است بجهه وجود يك سلسله كوههاي مرتفع راه شوسه وجود ندارد و تها عبور و مرور از معابر تنگ و خطرناك كوهستانها انجام ميگيرد. آب اين شهر خوب و سازگار و هوايش تقريباً معتدل است اما چون در انتهاي دالاني از شعبات كوه البرز قرار گرفته پيوسته در معرض وزش بادهائيست كه تقريباً هميشه در اين معبر جريان دارد بدينجهه اغلب براي دامغان غبار آلود و پر از گرد و خاك ميباشد و بي شك همين آشفتگي تقريباً دائمي هواست كه افسانة چشمه بادخان را پديد آورده است. سرعت و شدت اين بادها گاه آنچنانست كه فضا را كاملا تيره و تار ميسازد و بهمين جهه است كه در دامغان در اشجار بلند مخصوصاً سپيدار چنار كمتر ديده ميشود و بيشتر درختان كوتاه مانند انار، آلو، انجير، الو پرورش ميابد.قوت و مداومت باد را از خراشيدگيهائي كه بمرور روي جدارمناره هاي محكم پديد آمده ميتوان استنباط كرد.
بطوركيه قبلاً ذكر شد در دامغان همه گونه محصول عمل ميآيد پنبه و گندمش زياد و مرغوب و پسته اش از نظر خوبي جنس و خوشمزگي زبانزد همه جاست و گرچه در ادركان يزد و كرمان نيز پسته خوب و درشت بدست ميآيد اما عطر و طعم پسته دامغان را ندارد بعلاوه عمر درختان پستة دامغان بيشتر است ليكن اشجار پستة اين شهر هر سه يا چهارو گاهي پنج يا شش سال يكبار باور ميگردند و بسيار مواقع نيز در معرض سرمازدگي واقع شده و بي برك و بر ميشوند. انگور و زردآلوي دامغان خوبست . ميوه هاي ديگر نيز كم و بيش دارد مخصوصاً صيفي كاري آن در خور يادآوريست. صنايع دامغان تقريباً منحصر بهنرهاي دستي: چيت زني (نوعي قلمكاري) و بافتن پارچه هاي نخي است.
از لحاظ معدن دامغان بسيار غني است چه در كوههاي نزديك آن بيشتر معادن مخصوصاً سرب، آهن مغناطيس، طلا، زغال سنگ و غيره وجود دارد اما ساي ذغال سنگ كه باوسايل نقاص كمي استخراج ميگردد از معادن ديگر بهره برداري نميشود، معادن طلاي دامغان خيلي مهم و قابل استفاده است و اگر روزي دولت باستخراج آن اقدام نمايد سود سرشاري خواهد داشت.

دامغان پايتخت اشكانيان
دامغان در حدود چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح چنان عظمتي داشت كه اشك سوم و تيرداد اشكاني در سال 249 پيش از ميلاد آن را پايتخت خود اعلام نمودند . اين شهر تا قرن اول ميلادي اهميت خود را حفظ كرد و مركز ايالت بزرگ قومس بود . برخي ها , طرح اين شهر را به هوشنگ نسبت داده اند . اين نظريه به واقعيت نزديكتر است كه مردم اين منطقه دراطراف رودخانه چشمه علي كه در درة كوههاي شمالي جاري است اسكان يافتند و مدنيتي را بوجود آوردند . چنانكه نوشته اند , نزديك به چهارصد سال پيش از ميلاد جمعي از مغان در مسير رود سكني گزيدند و به همين علت , نخست اين منطقه ده مغان ناميده مي شده و به مرور زمان و در آخر الامر به دامغان تبديل گرديد .دامغان مدتي پايتخت زمستاني اشكانيان بود و تا كشته شدن يزدگرد , آخرين پادشاه ساساني موقعيت خود را حفظ كرد . در دوره هاي حكومت امويان ,عباسيان , طاهريان , سامانيان , سربداران و ديلميان دامغان از موقعيتي ممتاز برخودار بود .

اين مطلب را هم ببينيد :  استان خوزستان

دامغان پايتخت ساسانيان
آنچه تاكنون خلاف آن ثابت نشده اين است كه؛ پايتخت زمستاني اشكانيان شهر صد دروازه بوده و اردشيرساساني پس از آنكه در سال 397 قبل از هجرت پيغمبر اسلام اردوان اشكاني را كشت و سلسله ي اشكانيان منقرض شد مدتي پايتخت زمستاني خود را دامغان و تيسفون قرار داد كه تيسفون تا كشته شدن يزدگرد آخرين پادشاه ساساني پايتخت ساسانيان بوده و خرابي تيسفون در تاريخ معلوم است. ولي نسبت به دامغان (صددروازه) نظريه ي آنان را كه نوشته اند در محلي نزديك شهر كنوني بوده به علاوه در تاريخي ذكر نشده كمترين آثاري از چنان شهر بزرگي نيست و اگر مي بود بايستي واقعه ي خرابي آن و احداث شهر با اين باره ي مهم ضبط مي گرديد و تاريخ ايران در زمان ساسانيان روشن است.

موقعيت جغرافيايي

دامغان بين 53 درجه و 42 دقيقه تا 45 درجه و 49 دقيقه طول شرقي و 36 درجه تا 34 دقيقه عرض شمالي قرار گرفته است. اين شهرستان محدود است از شمال به كوههاي البرز و از جنوب به دشت كوير و از غرب به شهرستان سمنان و از شرق به شهرستان شاهرود.

شهر دامغان در دامنه جنوبي البرز و در 120 كيلومتري شرق سمنان و 70 كيلومتري غرب شاهرود واقع شده است. قسمت اعظم مساحت شهرستان دامغان را دشت و قسمت ديگر را كوهستان تشكيل مي دهد. بلندترين نقطه اين شهرستان، قله اي است به ارتفاع 3813 متر ارتفاع از سطح دريا در كوه سرتنگه از سلسله كوهستان البرز و پست ترين نقطه آن، 1063 متر از سطح دريا ارتفاع دارد كه در كوير چاه جام در جنوب دامغان واقع شده است. شيب دشت دامغان از شمال به جنوب است كه از چاه جام، به سمت دشت كوير باز هم از ارتفاع آن كاسته مي شود تا اينكه كوههاي كم ارتفاع واقع در جنوب، چاله يا دشت دامغان را از دشت كوير، جدا مي كند. از نظر زمين شناسي، قديمي ترين تشكيلات منطقه دامغان مربوط به دوره پركامبرين است. اين تشكيلات زمين ساختي شامل شيست، گنيس و ديگر سنگهاي دگرگوني مي باشد. در كوهستانهاي شمالي دامغان گسلهاي متعددي با جهت جنوب غربي ـ شمال شرقي وجود دارد كه رعايت آن در ايجاد ساختمانها و ديگر تاسيسات به خاطر احتمال وقوع زلزله لازم است.


پل سنگي فيروز كوه

۴۹ بازديد
در مركز روستاي لزور، پلي سنگي با يك دهانه بر روي رودخانه لزور ساخته شده است كه قدمت آن به بيش از 150 سال مي ‌رسد. مصالح پل از سنگ هاي لاشه و تخته سنگ و ملات آن از ساروج مي ‌باشد. دهانه پل داراي قوس كامل گهواره‌اي است. روي پل را با قلوه سنگ كف رودخانه و ملات ساروج سنگ فرش كرده‌اند. در حال حاضر پل ديگري به موازات پل قديمي بر روي رودخانه ساخته‌اند و وسايل نقليه از روي آن عبور مي ‌نمايند و پل قديمي وسيله رفت و آمد اهالي از روي آن مي ‌باشد و نقش پياده رو را بازي مي‌ كند.